توسعه سریع گردشگری روستایی، مشوقی برای شرکت فعالانه زنان روستایی در کارآفرینی گردشگری است. مشارکت زنان روستایی در کارآفرینی گردشگری نه تنها به کاهش فقر اقتصادی کمک میکند، بلکه مسیرهای ممکنی را برای کاهش فقر دانش، فقر حقوق و سایر ویژگیهایی که باعث کاهش کلی فقر انسان میشوند، فراهم کرده است. ابعاد چندگانه کاهش فقر زنان از طریق کارآفرینی گردشگری در مناطق روستایی چین در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفت. روش مورد استفاده در این مطالعه، روش تحقیق کیفی است. با تحلیل موضوعی، پنج بُعد کاهش فقر زنان روستایی از طریق کارآفرینی گردشگری شناسایی شدند که عبارتند از کاهش فقر سلامت جسمی و روانی، کاهش فقر سواد فرهنگی، مشارکت در کاهش فقر امور عمومی، کاهش فقر محیطی و کاهش فقر خود-ارزشی. اقدامات پیشنهادی برای کاهش فقر انسان از طریق کارآفرینی گردشگری نیز ارائه شدهاست که پایداری در کارآفرینی گردشگری زنان روستایی را ترویج خواهد داد.
کلید واژهها: زنان روستایی؛ کارآفرینی گردشگری؛ فقر؛ کاهش فقر؛ تحلیل موضوعی
مقدمه
کشاورزی، روستاها و کشاورزان در حال حاضر سه موضوع مهم در مناطق روستایی چین محسوب میشوند. گردشگری روستایی که در بررسی این سه موضوع، به عنوان یک عامل موثر در نظر گرفته میشود، توسط دولتها در سطوح مختلف ترویج میشود. براساس آمار سال ۲۰۱۷، سرمایهگذاری گردشگری روستایی در چین برابر با ۵۵۰ میلیارد یوان بوده و جریان گردشگری از 5/2 میلیارد دلار فراتر رفتهاست. علاوه بر این، میزان مصرف به 4/1 تریلیون یوآن افزایش یافت و بدین ترتیب، در حدود ۹ میلیون کشاورز به سود دست یافتند. سیاستها تدوین شدهاند و زیرساختار برای حمایت از گردشگری روستایی ایجاد شده است. بسیاری از زنان روستایی به عنوان کارآفرین، مشارکت خود را در گردشگری شروع می کنند. بنابراین، پتانسیل آنها برای فرار از فقر از طریق گردشگری، بالاست (لو، سان و یو، ۲۰۱۲؛ یانگ و لیو، ۲۰۱۰).
برنامه توسعه سازمان ملل متحد، مفهوم ” فقر انسانی” را در گزارش توسعه انسانی خود در سال 1997 به منظور انعکاس وسعت بیشتر و ماهیت چند سطحی مسائل فقر مطرح کرد. این گزارش به طور برجسته نشان داد که فقر نه تنها به وضعیتی با درآمد کم اطلاق میشود، بلکه شامل عدم رضایت از زندگی، بهداشت، مسکن، دانش، مشارکت اجتماعی و سایر مشخصههای شناخته شده به عنوان فقر انسانی نیز میباشد. براساس این دیدگاه، مباحث مربوط به فقر انسانی در محافل دانشگاهی آغاز شده است. تا کنون، محققان درباره مفاهیم فقر (دونگ و یان، 2010؛ یائو و بان، 2016؛ یائو، لیو و دونگ ، 2012)، سیاست کاهش فقر (دهیلون و ﮐﺎﺋﻮر، 2010) و مسیرهای ضد فقر (احمد، 2014 ؛ چن، نای، لی، و مائو، 2010؛ دونگ، 2010؛ ﻟﭽﻤﺎن و ﮐﺎﺋﻮر، 2014؛ وانگ، 2015) را مورد بحث قرار دادهاند. این مطالعات نشان داده است که فقرزدایی دارای ابعاد متعددی است. فقر درآمدی دلیل اصلی فقر نیست، بلکه فقدان مهارتهای اولیه و توانایی در واقع عوامل محرک محسوب میشوند (هو و لی، 2001؛ سن، 2013). بنابراین، برای ترویج تحقق کاهش فقر از طریق کارآفرینی گردشگری، باید درک شود که زنان روستایی علاوه بر کاهش فقر درآمدی میتوانند به کدام نوع پیشرفت در زندگی خود دست یابند.
در این مطالعه، تلاش کردیم تا اثرات چندگانه گردشگری بر کاهش فقر زنان روستایی از طریق فعالیتهای کارآفرینی آنها در گردشگری روستایی را بررسی کنیم. چشمانداز کاهش فقر انسانی اتخاذ شد. هدف ما این بود که به سوالات زیر پاسخ دهیم. نشانههای کاهش فقر انسان چیست؟ ابعاد کلیدی کاهش فقر کدامند؟ چگونه میتوان به این ابعاد دست یافت؟ تحقیقات کیفی در سوژو در جنوب چین برای بررسی این مسائل صورت پذیرفت.
بررسی مقالات
کاهش فقر انسانی
کاهش فقر انسانی از بحث “فقر انسانی” اخذ شده است. UNDP برای اولین بار مفهوم فقر انسانی را مطرح کرد و شاخص فقر انسانی (HPI) را توسعه داد که یک شاخص ترکیبی از فقر است که بر شکست توانایی در زندگی انسان متمرکز شده است و برخلاف معیار معمول درآمد کم، هدف آن اندازه گیری فقر به عنوان نقص توانایی در ابعاد مختلف است (چاکراوارتی و ماجومدر، 2005). HPI شامل سه ویژگی یعنی استاندارد زندگی متعارف، اندازهگیری شده برحسب سرانه تولید ناخالص داخلی؛ یک زندگی طولانی و سالم، اندازهگیری شده برحسب امید به زندگی در بدو تولد؛ و دانش، اندازهگیری شده برحسب نرخ پیشرفت تحصیلی است. فقر انسانی، زمینههای مختلفی مانند زندگی فردی، اجتماعی و فرهنگی فرد را در بر میگیرد (یانگ و منگ، ۲۰۰۵). این فقر با حق توسعه برآورده نشده و نیاز به قابلیت بر طرف نشده مشخص میگردد (یائو، ۲۰۱۴) که به طور خاص به عنوان نرخ بالای بیسوادی، سطح پایین علوم و تکنولوژی، بهرهوری پایین نیروی کار و فقدان حق صحبت کردن منعکس میشود (دونگ و یان، ۲۰۱۰).
مطالعات پیشین با استفاده از آمار توصیفی شاخصهای کمّی فقر انسانی براساس دادههای کشورهای مختلف و مناطق انجام شدهاند. دوربین (۱۹۹۹) از نرخهای مرگ و میر مادران و نوزادان برای نشان دادن وضعیت سلامتی زنان استفاده نمود و پیشنهاد کرد که شاخصهای اضافی مانند دسترسی به زمین، اعتبار و مسکن، مشارکت اجتماعی و وضعیت اجتماعی نیز باید مورد بررسی قرار گیرند. چاکراوارتی و ماجومدر(2005) علاوه بر سه عامل اساسی HPI، از شاخصهای تن سنجی شامل وزن هنگام تولد، قد و سن تغذیه برای اندازه گیری فقر انسانی با استفاده از دادههای بین کشوری استفاده کردند. فیشر و کریستوفر (2007) پنج شاخص فقر را برای بررسی همپوشانی فقر انسان و نقاط حساس زیستی معرفی نمودند: دسترسی به آب، فقر سوء تغذیه، فشار جمعیت بالقوه، تعداد افرادی که زیر خط فقر زندگی میکنند و پرداخت بدهی. یافتههای آنها بدین امر اشاره داشت که همپوشانی بین فقر چندجانبه و نواحی کلیدی تنوع زیستی جهانی قابل توجه است.
یو (2014) علل فقر انسانی در چین را از دیدگاه نظریه ساختار دوگانه، نظریه طارد جتماعی و نظریه صلاحیت توضیح داد. سیستم اقتصادی دوگانه و سیاست تقسیم بندی شهری و روستایی که حومه را تحت فشار توسعه قرار داده است، یک علت ساختاری از فقر انسانی به شمار میرود. طرد از اجتماع مانع از رشد فقرا شده و موجب از بین رفتن فرصتهای توسعه و فقدان حقوق توسعه میشود که دلیل اصلی فقر انسانی است. وانگ (2015) با انجام یک تحلیل سیستماتیک، از یک دیدگاه فلسفی و فرهنگی نشان داد که موانع دستیابی به آزادی که در اثر فقدان عقلانیت هستی شناسی به وجود آمدهاند، عوامل اصلی فقر انسانی زنان هستند. دهیلون و کائور (2010) محرومیتهای مربوط به طول عمر، دانش و اقتصاد را در ایالتهای مختلف هند بررسی کردند و دریافتند که سیاستهای حامی فقرا به دلیل مدیریت ناکارآمد و سطوح بالای فساد در این ایالات در دسترس فقرا قرار نگرفته است.
با توجه به اقدامات مقابله با فقر فقر، بهبود توانایی فقرا در زمینه خود-آموزی، پیشرفت سرمایه انسانیشان، توانمند سازی آنها و تساوی حقوق اجتماعی برابر را بهبود ببخشیم (یانگ و منگ، 2005؛ یائو و بان؛ 2016؛ یائو و همکاران، 2012). علاوه بر این، نیاز به کاهش فقر انسانی با ارائه کمکهای پزشکی از طریق شبکههای حمایت اجتماعی و توسعه همکاری متنوع بین دولت، بازار، سازمان اجتماعی و خانواده وجود دارد (چن و همکاران، 2010؛ دونگ، 2010؛ یائو، 2014). دولت برای کاهش فقر انسانی باید هزینه بیشتری را صرف آموزش و مراقبتهای بهداشتی کند(احمد، 2014). دسترسی به آموزش و دانش اطلاعات میتواند به اشتغال بیشتر و رشد بهرهوری منجر شود و سرمایهگذاری از طریق کاربرد طیف گستردهای از شاخصهای غیر درآمدی را تشویق کند (لچمان، ۲۰۱۴). علاوه بر این، تحلیل دموکراسی و فقر انسانی در آفریقا نشان داد که دموکراسی تاثیر مثبتی بر توسعه انسانی مانند نرخ مرگ و میر نوزادان و امید به زندگی دارد (عواد، ۲۰۱۵).
در مجموع، مطالعات مربوط به مفهوم، ظهور و مسیر مبارزه با فقر در موضوع فقر انسانی عمدتاً با استفاده از استنتاجهای نظری انجام شده است، در حالی که شاخصهای کمّی فقر انسانی در آمار توصیفی بکار برده شدهاند. مثالهایی اندکی از کاربرد روشهای کمّی در تحقیقات تجربی وجود دارند که تا حدودی به پیچیدگی فقر انسانی اشاره دارند. بنابراین بررسی مساله فقر انسانی در کارآفرینی گردشگری از طریق مطالعه کیفی، یک بررسی هدفمند است.
کارآفرینی گردشگری زنان روستایی
با توجه به کاهش درآمد کشاورزی و فقدان فرصتهای شغلی در کشاورزی، برخی از زنان روستایی، شروع به کسب و کار با هدف دستیابی به درآمد بیشتر و رفع نیازهای خود برای فعالیتهای حرفهای و اجتماعی شدن را مد نظر قرار دادهاند (آنتوپولو، 2006). به ویژه، زنان جوان با سطوح تحصیلی بالاتر، فرصتهای شغلی بیشتری را همراه با فرصتهای ممکن در گردشگری روستایی در خارج از حوزه کشاورزی یافتهاند (اکپینار، تالای، سیلان، و گوندوز، 2005؛ بوک، 2004). گردشگری روستایی یک حوزه کسب و کار جذاب برای زنان روستایی به نظر می رسد (گانون، 1994).
محدوده ی محرکها – مانند میل به استقلال، چالش یا ماجراجویی جدید یا درآمد بیشتر؛ ظهور ناگهانی یک فرصت خوب؛ و حتی از دست دادن شغل قبلی یا مزرعه – میتواند انگیزهای برای ورود به گردشگری روستایی باشد (گلادوین و همکاران، 1989). انگیزه کارآفرینی زنان در گردشگری کشاورزی و روستایی در مقایسه با مردان، بالاتر است، در حالی که محرک اصلی برای مردان غلبه بر نارضایتی از شرایط زندگی آنهاست (لین، لئو، وئو و مورایس، 2013). مردان بیشتر با موفقیت مالی و نوآوری انگیزه میگیرند در حالی که اهمیت موفقیت مالی برای زنان کمتر از نیاز به استقلال است (کارتر، گارتنر، شاور، و گاتوود، ۲۰۰۳؛ میثمی و گوبی، ۱۹۹۹). علاوه بر این، زنان بیشتر از مردان به دنبال کارآفرینی برای دستیابی به برنامههای کاری انعطافپذیر، مشارکت خانوادگی بیشتر و زمان بیشتر در خانه هستند (پاراسورامان و سیمرز، ۲۰۰۱). برای برخی از کارآفرینان، کسب و کار به عنوان یک سبک زندگی است (گتز و کارلسن، ۲۰۰۰؛ مک گی و کیم، ۲۰۰۴)، در حالی که دیگران آن را به عنوان یک سرگرمی اجرا میکنند (هال و ﺑﻨﺴﻤﺎن، ۲۰۰۹). در هر دو مورد، انگیزه غیر اقتصادی یک محرک مهم برای کسبوکار آنها به شمار میرود.
ویژگیهای کارآفرینان زن و نقش آنها در فرآیند کارآفرینی مورد بررسی قرار گرفتهاست. برای مثال، یک مطالعه کیفی در مورد نقش زنان در توسعه پایدار گردشگری قومی نشان داد که زنان نقش غیرقابل جایگزینی را ایفا نموده و از مهارتهای خود برای شرکت فعالانه در اقتصاد گردشگری استفاده کردهاند (ژئو، 2010). با این وجود، زنان میانسال با سطوح تحصیلی پایین، بخش عمده ای از کارآفرینان گردشگری روستایی را تشکیل میدهند که از پسانداز شخصی خود برای حفظ فعالیتهای کارآفرینانه استفاده کردهاند و فاقد دانش، آموزشهای مهارتی و حمایت مالی هستند (جعفر، رسولی منش و لونیک، ۲۰۱۵). اغلب، پیشرفت تحصیلی و سن کارآفرینان زن روستایی، آنها را تحتتاثیر قرار میدهد تا انواع کسبوکار مانند سرمایهگذاری خصوصی یا تعاونی را انتخاب کنند (ﮐﻮﺗﺴﻮ، نوتا، ساماتراکیس و پارتالیدو ، ۲۰۰۹). آنها برای هماهنگ سازی رابطه بین نیازهای جامعه و اهداف کارآفرینی تلاش میکنند (کیمبو و ناگواسونگ، ۲۰۱۶).
تاثیرات مثبت گردشگری روستایی بر کارآفرینان زن توسط برخی از محققان مورد بررسی قرار گرفته است. گردشگری کشاورزی در یونان، استقلال اقتصادی زنان روستایی را ترویج میکند (لئونتیدو، 1994). براساس مطالعات گردشگری مزرعه محور در دانمارک، نروژ، ولز، اسپانیا و پنج کشور دیگر مشخص شد که زنان در مقایسه با همسرانشان در وضعیت بالاتری قرار دارند که این امر، تبلیغی برای برابری بین زن و شوهر بود (نیلسون، 2002). همچنین مشخص شدهاست که در شمال چین، برخی از زنان کارآفرین از فقر مطلق خارج شده و درآمدشان افزایش یافته است. هرچند، آنها از ابعاد متعدد کاهش فقر به غیر از کاهش فقر درآمدی آگاه نبودند (ژو و وانگ، 2017-الف). از سوی دیگر، مشارکت زنان در گردشگری میتواند موجب توزیع مجدد قدرت در خانواده شود، رابطه خانوادگی را تحت فشار قرار دهد و صلح در خانواده را تضعیف کند (مامسن، 1994). ممکن است که کارآفرینان زن هنگام تلاش برای برقراری تعادل بین کار و خانواده، با سطوح بالاتری از استرس زندگی مواجه شوند و ممکن است به خاطر نیاز به متعادل سازی مسئولیتهای متعدد خود از زمان کافی برای کار برخوردار نباشند (پاراسورمان و سیمرز، 2001؛ اوفوک و اوزگن، 2001).
کارآفرینی زنان روستایی در مقایسه با زنان شهری، دارای چندین ویژگی است (ژو و وانگ، 2017-الف). به عنوان مثال، زنان روستایی عمدتا به استعداد کارآفرینی یا مهارت برای شروع یک تجارت خانوادگی متکی هستند. زن و شوهر معمولا با یکدیگر در کارآفرینی مشارکت دارند، زن مسئول حسابهای مالی روزانه است و شوهر مسئولیت خرید و مدیریت امور را برعهده دارد.همچنین برخی زنان در نواحی روستایی به فعالیتهای خود اشتغالی کوچک مشغول هستند. بنابراین در این مطالعه، کارآفرینی گردشگری زنان روستایی به عنوان فعالیتهای تجاری گردشگری تعریف میشود که توسط زنان محلی در نواحی روستایی و یا زوجینی که نقش زنان در آنها، غالب است، ایجاد میشود که با ارائه محصولات یا خدمات برای گردشگران به درآمد زیادی دست مییابند. در مطالعات قبلی عمدتا، تحلیل راهاندازی کسب و کار و فرایندها شامل انگیزه کارآفرینی زنان و نقشهاو خصوصیات زن در کارآفرینی را مورد توجه بوده است. با توجه به اثرات کارآفرینی، تغییرات در رابطه خانوادگی، قدرت و وضعیت اقتصادی مورد تحلیل قرار گرفتهاند. با این وجود، موضوع کاهش فقر زنان از طریق کارآفرینی کمتر مورد بحث بوده است و بنابراین یک بررسی ارزشمند محسوب میشود.
در مطالعه قبلی نشان داده شد که کاهش فقر در شمال چین از طریق کارآفرینی گردشگری به افزایش درآمد محدود شده است (ژو و وانگ، ۲۰۱۷-الف). مطالعه کنونی در جنوب چین انجام شد که در آن سطح توسعه اقتصادی، نسبتاً بالاست و مردم نسبت به سایر مناطق کشور، روشنفکرتر هستند. این پرسش که آیا زنان کارآفرین دارای احساسات و رفتارهای متفاوتی در مورد کاهش فقر انسانی هستند یا خیر، ارزش بررسی دارد. به عنوان نمونه، دو شهر در سوژو واقع در استان جیانگسو یعنی شهرک تونگان و شهرک دونگشان را انتخاب کردیم. روستای شوشان در شهرک تونگان ، و روستاهای بیلئو و مولی از شهرک دونگشان انتخاب شدند.
روستای شوشان یک منطقه کوهستانی با مساحتی برابر با 2/5 کیلومتر مربع و شامل بیش از 400 خانواده با جمعیتی بالغ بر 1669 نفر است. پیش از سال ۲۰۰۶، شوشان یک منطقه دور افتاده و از نظر اقتصادی توسعه نیافته و فاقد رستورانها و سوپرمارکتها بود که امرار و معاش ساکنین آن، به کشاورزی وابسته بود. پس از آن، با حمایت دولت و سرمایهگذاری خارجی، توسعه گردشگری روستایی این دهکده آغاز شده و بیش از ۳۰ خانه روستایی، اقامتگاه خانگی، هتل و ویلا ساخته شد. پتانسیل گردشگری روستایی، زنان محلی را برای تاسیس شرکتهای گردشگری تشویق میکند که این شرکتها، تقریباً متشکل از ۹ زن بوده و مبتنی بر خانه روستایی و کسبوکار خانگی هستند. با توسعه گردشگری، ساکنان به درآمد زیادی دست یافتهاند، زیرا بیش از 600000 توریست از این روستا بازدید میکنند. بیلئو و مولی به ترتیب دهکدههای اداری با مساحت 6/8 و5/7 کیلومتر مربع و شامل 1656و 1540 خانوار هستند. پیش از این، روستاها فاقد امکانات حمل و نقل بودند و امرار معاش ساکنان عمدتا به محصولات کشاورزی وابسته بود. در سال ۲۰۰۷، کمربند اکوتوریسم دریاچه Taihu فرصتی را برای دو روستا فراهم ساخت تا اماکن نمایشی گردشگری کشاورزی را بسازند و خانههای روستایی و اقامتگاههای خانگی را توسعه دهند که متعاقباً بیش از 700000 گردشگر را جذب کرده است. این امر برای زنان محلی الهام بخش بودهاست تا تجارت گردشگری را آغاز کنند و در حال حاضر بیش از ۲۰ خانه کشاورزی و اقامتگاههای خانگی متعلق به زنان وجود دارد که درآمد خانوار را به شدت افزایش دادهاست.
جمعآوری دادهها
دادهها از 6-18 فوریه 2017 و از 4 تا 16 آگوست 2017 جمع آوری شدند. در ابتدا،اخبار، گزارشات و مقالات ژورنالی مربوط به روند کارآفرینی و کاهش فقر مرتبط با چارچوب این مطالعه را با استفاده از اینترنت جمع آوری کردیم. سپس، یک طرح مصاحبه بر اساس دادههای فوق برای جمع آوری دادههای اولیه از طریق مصاحبههای نیمه ساختار یافته و مشاهدات شرکت کنندگان ایجاد شد. مصاحبههای نیمه ساختار یافته، ابزار اصلی ما برای دستیابی به دادههابودند. مجموعههایی از عوامل از جمله سن، سطح تحصیلات، زمان راهاندازی و نوع کارآفرینی در نظر گرفه شدند و از میان آنها، دو نوع اصلی از کارآفرینی گردشگری زنان روستایی را مورد بررسی قرار دادیم: خانههای روستایی و اقامتگاههای خانگی. سپس پنج کارآفرین مزرعه دار و پنج کارآفرین خانگی را به عنوان پاسخ دهندگان انتخاب کردیم. کارآفرینان مرزعه دار برای کمک به گردشگران از خانههای خود استفاده میکردند یا خانههای سایر روستاییان را اجاره میکردند و خدمات آنها عمدتا شامل غذا و محل خوابی بود که از کیفیت بسیار بالایی برخوردار نبودند. در مقابل، اقامتگاههای خانگی به پیشرفتهای بیشتری دست یافتند و کارآفرینان با مسکن بهتر و خدمات با کیفیت، به گردشگران کمک میکردند. برای بررسی اینکه آیا دادههای نمونه گیری برای روشن شدن قانون مبنای کاهش فقر کافی بود، با چهار کارآفرین زن دیگر نیز مصاحبه کردیم تا بتوانیم به اطلاعات جدیدی دست یابیم. هیچ رفتاری یا رویدادی جدیدی مورد ملاحظه قرار نگرفت و در نتیجه، مصاحبهها را به پایان رساندهایم. مصاحبهها بر انگیزه کارآفرینی، فرایندها، مشکلات، نفوذ، ادراک و غیره متمرکز شده و در حدود 30 تا 90 دقیقه طول میکشید. شاخصههای جمعیت شناختی پاسخدهندگان در مورد سن، تحصیلات، نوع کسب و کار و زمان شروع کسب و کار به طور خلاصه در جدول ۱ ارائه شدهاند.
تحلیل دادهها
تحلیل موضوعی به موضوعات در حال ظهور از نقطه نظر پاسخ دهندگان مختلف اعمال شد. کدگذاری انتخابی برای بررسی دادهها با استفاده از مضامین و مفاهیم اصلی بکار گرفته شد (نیومان، ۲۰۱۴). همانطور که توسط گلیسن (۲۰۰۶) نشان داده شد، کدگذاری یک فرآیند دستهبندی و تعریف دادههای خام است. در این مورد، کدها در ابتدا با تمرکز بر ابعاد فقر انسانی با استفاده از مطالعات قبلی به طور استنتاجی به عنوان مرجع (دونگ و یان، 2010؛ یائو و بان، 2016؛ یائو و همکاران، 2012) و سپس با بررسی ویژگیهای این موضوعات به دست میآیند. پس از کدگذاری محتویات براساس ایدههای اصلی، ایدههای اصلی به زیرکدها تقسیم شدند و سپس زیرکد به چند ایده حمایتکننده در هر موضوع ادغام و اصلاح شدند. در نهایت، به عنوان نتایج تحقیقات، همراه با نقل قولهایی که به بهترین شکل نماینده موضوع بودند، ارائه شد.
یافتهها
پس از تجزیه و تحلیل موضوعی، پنج موضوع مرتبط با کاهش فقر انسان از طریق کارآفرینی گردشگری شناسایی شد: کاهش فقر سلامت جسمی و روانی؛ کاهش فقر سواد فرهنگی؛ مشارکت در کاهش فقر امور عمومی؛ کاهش فقر محیطی؛ و کاهش فقر خود-ارزشی.
کاهش فقر سلامت جسمی و روانی
کاهش فقر بهداشتی کارآفرینان شامل دو جنبه است: سلامت جسمانی و سلامت روان. از لحاظ سلامت جسمانی، پاسخ دهندگان ذکر میکنند که در مراحل اولیه کارآفرینی، آنها مجبور بودند سخت کار کنند و مدت زمان لازم برای استراحت و مراقبت از خانوادههایشان را کاهش دهند. ‘پس از به عهده گرفتن مسئولیت اقامتگاه خانگی، فعالیتهای بیرونی به دلیل کار پرمشغله کاهش یافت”(9، اقامتگاه خانگی)؛’من خودم همه کارها را انجام دادم و مجبور بودم تا 1:00 صبح در فصل رونق گردشگری، ظرف بشورم (1، خانه روستایی). ماهیت کارآفرینی گردشگری این است که مستلزم ساعات کاری طولانیتری از مشاغل دیگر است که باعث میشود تا کارآفرینان، سلامت شخصی خود را کمتر مورد توجه قرار دهند. با این حال، با گذر زمان، کارآفرینان متوجه شدند که برای ارائه خدمات بهتر به گردشگران و افزایش لذت خود از زندگی، توجه به مراقبتهای بهداشتی و ورزش ضروری است. “ما پرمشغله هستیم اما هنوز باید به بدنمان توجه کنیم. من میتوانم بعد از شام، پیاده روی کنم و از کوه پایین بروم” (۱۱، خانه روستایی)؛ من دوست دارم که گردشگران را به کوهستان ببرم و میوهها بچینم. در تعطیلات آخر هفته نیز پسرم را برای پیادهروی و دویدن همراه خود میبرم (۱۰، اقامتگاه خانگی).
از لحاظ سلامت روانی، وقتی از آنها سوال شد که در طی فرآیند راهاندازی کسب و کار خود چه احساسی دارند، در ابتدا با گفتن این جمله واکنش نشان دادند “خسته اما بسیار راضی، و هر روز میتوانم کار خودم را انجام دهم. مهم این است که برای حل مشکلات و خستگی به یک ذهن عادی نیاز داریم” (۳، خانه روستایی). زنان از کارآفرینی گردشگری به عنوان کسب و کار خود استقبال میکنند زیرا آرامش ذهنی خود را حفظ کرده و خوشبین تر هستند. کارآفرینان هنگام مواجهه با مشکلات کار مایلند با دوستان و خانوادههایشان صحبت کنند، با نگرشی آرام با مشکلات کارآفرینی رو به رو شوند، تجارب و درسهای آموخته شده خود را به طور خلاصه بیان کنند و فعالیتهای کارآفرینی خود را ادامه دهند. “پس از شروع یک کسب و کار، نمیتوانید آن را در نیمه راه رها کنید. هر کاری ممکن است دارای مشکلات و خطرات باشد، باید خوشبین باشید. با کسی صحبت کنید و ممکن است ناگهان همه چیز برایتان آشکار شود” (۸، اقامتگاه خانگی). علاوه بر این، کارآفرینان توانستند با فرزندان خود ارتباط برقرار کنند و نسبت به تحصیلات آنها خوشبین و بی تعصب باشند. “من در کارهای پسرم خیلی دخالت نمیکنم. او میتواند هر کاری که دوست داشته باشد را انجام دهد. مهم است که یک رشته تحصیلی جالب را انتخاب کنید و با خوشحالی زندگی کنید” (12، اقامتگاه خانگی).
کاهش فقر سواد فرهنگی
زنان کارآفرین، پیگیری دانش و کیفیت فرهنگی را در کانون توجه خود قرار دادهاند و اکثر کارآفرینان تمایل دارند از طریق یادگیری، پیشرفت کنند. در مرحله اولیه کارآفرینی، کارآفرینان فعالانه به دنبال کسب دانش بودند و به تدریج خود را با سرعت عادی کسب و کار روزانه تطبیق دادند، هر چند که فاقد تجربه کارآفرینی و مهارت مدیریتی بودند. “من نیز یاد گرفتم که چگونه از یک تلفن هوشمند برای جستجوی غذاها و دستورالعملهای خوب و برای میهمانان استفاده کنم” (۲، خانه روستایی)؛ “من اغلب به نواحی اطراف میرفتم و سفر میکردم تا یاد بگیرم که دیگران چگونه این کار را انجام میدهند. من همچنین کتابهای مدیریتی را برای برای کسب دانش میخواندم” (۱۳، اقامتگاه خانگی). با تقویت فعالیت کارآفرینی، کارآفرینان متوجه شدند که باید سرویس دهی به مشتریان و تعامل خود با مهمانان را بیشتر مورد توجه قرار دهند. یکی از پاسخدهندگان گفت “ما باید طرز تفکر خود را تغییر دهیم، زیرا یک اقامتگاه خانگی واقعی باعث میشود تا مهمانان احساس راحتی کنند و روح خانه در مهمانش مستقر میشود” (۱۰، اقامتگاه خانگی). کارآفرینان به طور مداوم در حال یادگیری هستند، برای فراگیری دانش مدیریت و بهبود سواد فرهنگی خود تلاش میکنند.
خانههای روستایی و اقامتگاههای خانگی به دلیل اَشکال مختلف کارآفرینی، کارآفرینان را با مطالبات مختلفی روبرو میسازند؛ بنابراین، تمایل آنها برای هدایت یادگیریشان نیز متفاوت بود. مشخص شد که صاحبان خانههای روستایی از وضعیت فعلی خود بیشتر راضی هستند اما در فرصتهای یادگیری و ارتقاء فرهنگ در مقایسه با صاحبان اقامتگاههای خانگی، ضعیفتر عمل میکنند. “گاهی اوقات مجبور بودیم مهمانان را هنگامی پذیرش کنیم دیگر برای انجام سایر کارها بسیار دیر بود. به هر حال، ما بیشتر از کار قبلی خودمان درآمد داشتیم، بنابراین کاملاً راضی بودیم” (4، خانه روستایی). اقامتگاه خانگی به عنوان سطح بالاتری از فعالیتهای کارآفرینی، مطالبات بیشتری را برای کارآفرینان ایجاد کرد و آگاهی زنان با توجه به یادگیری ﺧﻮدراﻫﺒﺮ و خود ارتقائی، قویتر بود. “اقامتگاه خانگی ما متفاوت از هتلهاست و نیازهای مهمانها هم ممکن است در هر زمانی تغییر کند. شما باید یاد می گرفتید که چگونه مدیریت کنید و چگونه محل اقامت بهتری را برای مهمانان فراهم کنید. بنابراین، من هر روز بیشتر از پیش خواندن و یادگرفتن را دوست داشتم” (۶، اقامتگاه خانگی). کارآفرینان باید یادگیری و دانش خود را بهبود میبخشیدند تا خانههای رستایی خود را به یک اقامتگاه خانگی روستایی تبدیل کنند و اقامتگاه روستایی را برای دستیابی به سطح بالاتری از توسعه ارتقا دهند. بدین ترتیب، تحول و ارتقا فعالیتهای کارآفرینانه به رشد مداوم خود کارآفرینان کمک خواهد کرد و یک چرخه کامل از توسعه فردی و کارآفرینی را ایجاد خواهد نمود.
مشارکت در کاهش فقر امور عمومی
مشارکت در امور عمومی بیانگر ذهنیت کارفرمایان از حقوق خود و آگاهیهای مدنی و ایدئولوژیکی آنهاست. براساس تحلیل دادهها مشخص شد که دولتهای محلی شدیدا از ترویج توسعه گردشگری روستایی حمایت سیاسی کرده و کمکهای لازم را فراهم میسازند. “دولت یک پایگاه ارتباطی به نام شومنگ برای ما ایجاد کرد. همه برای پیوستن به آن داوطلب شدند و این پایگاه برای ما مفید بود (14، خانه روستایی و اقامتگاه خانگی). با توجه به اظهارات کارآفرینان، آنها مایل بودند که در فعالیتهای فرهنگی عمومی شرکت کنند تا توسعه مناطق روستایی را بهبود بخشیده و تواناییهای خود را افزایش دهند. یکی از پاسخ دهندگان گفت: “برای پیوستن به آموزش و فعالیتها، آشپز و حسابداری را انتخاب کردم که توانست افقهای ما را گسترش دهد. در غیر این صورت ما در پشت سر جامعه باقی خواهیم ماند” (۲، خانه روستایی). کارآفرینان برای دستیابی به اهداف کارآفرینی خود، با طرحهای دولتی آشنا شدند و فعالانه در فعالیتهای مختلف شرکت کردند.
با این وجود، تمایل کارآفرینان برای مشارکت در امور سیاسی مانند جمعآوری نظرات و رای دادن در زمینه توسعه گردشگری آشکار نبود. نقلقول ” در ساعات بیکاری، مایل بودم در جلسات برگزار شده توسط دولت شرکت کنم. دولت، از عملکرد بسیار بهتری برخودار بود و ما هیچ نظری نداشتیم” (6، اقامتگاه خانگی)، نشان میدهد که کارآفرینان هنوز فاقد توانایی حفظ حقوق و شجاعت برای بیان دیدگاههای شخصی خود بوده و تمایل آنها به مشارکت در امور سیاسی برای فرار از فقر کاملا یک فرآیند بلند مدت است. افزایش مشارکت در امور عمومی توانست فرصتهای بهتری را برای کارآفرینان فراهم ساخته و حقوق اجتماعی و گفتمانی آنها را بهبود بخشد.
کاهش فقر محيطی
محیط زندگی کارآفرینان از محیط طبیعی، محیط خانواده و محیط کاری تشکیل شده است. کارآفرینان در طی مراحل کارآفرینی، هماهنگی با محیط اطراف خود را برای دستیابی به توسعه پایدار حفظ میکنند. زنان کارآفرین شرکت کننده در این مطالعه، طبیعت را دوست دارند و به همین دلیل خانه روستایی و اقامتگاه خانگی خود را با استفاده از جزئیات طبیعی طراحی کردند. “من از بامبو و چوب برای ساخت حیاط خود استفاده کردم که منطبق بر فرهنگ شوشان ماست. من از کوه بالا رفتم و گلهای وحشی زیبایی را دیدم، بنابراین از آنها برای تزئین کنجها استفاده کردم (10، اقامتگاه خانگی). کارآفرینان همچنین مشتاق حفظ محیط خانوادگی هماهنگ بعد از کار بودند. “من از اعضای خانوادهام میخواهم که به طور مرتب به اینجا بیایند. ما یک وعده غذا با هم داشتیم و با هم صحبت کردیم. من همچنین به فرزندم گفتم که در زندگی شاد و خوش بین باشد” (۸، اقامتگاه خانگی). بنابراین، زنان به دنبال ایجاد فضای خانوادگی شاد بودند. سوم، کارآفرینان تلاش کردند تا فعالانه محیط کار خوشایندی را برای خود ایجاد کنند. زنان، اتاقهای مهمان را تمیز میکردند و با توجه به نیازهای گردشگران، سایر کارهای روزمره خود را انجام میدادند. آنها توانستند کاستیهای زنان کارآفرین را منعکس سازند و برای ایجاد یک محیط راحت و امن برای زندگی و کار خود به پیشرفتهایی دست یابند.
ایجاد محیط خانوادگی و کاری مثبت، نگرانی مشترک هر دو نوع کارآفرین بود که تلاش میکردند تا تعادل کار و خانواده را حفظ کنند. مالکان اقامتگاههای خانگی بیشتر از مالکان خانههای روستایی، برای حفاظت و استفاده از محیط زیست طبیعی اهمیت قائل بودند. برای دستیابی به هماهنگی بین فعالیت کارآفرینانه و توسعه روستایی، کارآفرینان روستایی نیز باید فضای کارآفرینی را با صحنههای طبیعی ترویج نموده و پایداری فعالیتهای کارآفرینی خود را افزایش دهند.
کاهش فقر خود ارزشی
نقش زنان در خانواده و اجتماع عمیقا در حال تغییر است. آنها شروع به نقلمکان از ” آشپزخانه” به “سالن” میکنند و تحقق ارزش شخصی به جستجوی ایدهآل و هدف نهایی فعالیتهای کارآفرینی زنان روستایی تبدیل شده است. بیشتر پاسخ دهندگان که نقش سنتی خود را به عنوان خانهدار تغییر داده بودند، فعالیتهای خود را به صورت مستقل اداره میکردند. درآمد کسب و کار پیوسته در حال افزایش است، اما از وضعیت فعلی، در رابطه با کارآفرینی به عنوان نوعی احساس راضی نیستند. آنها به دنبال درک ارزش خود در برنامهریزی، بهرهبرداری و اهداف کارآفرینی هستند.
از لحاظ برنامه ریزی کارآفرینانه، جهت گیری و هدف تجاری کارآفرینان، مشخص است. آنها سایر ایدههای طراحی را آموختند، در حالی که ایدههای خود را ادغام نموده و یک برنامه کاری برای کسب و کار خود ایجاد کردهاند. ” چیزهایی وجود دارند که ما از آنها یاد میگیریم و چیزهایی هستند که به صورت خودادراكي به دست میآیند. نسخهبرداری از چیزها به یک روش غیر ممکن است و ما باید ویژگیهای مختص به خودرا بسازیم” (۳، خانه روستایی). از لحاظ عملکرد کارآفرینی، کارآفرینان مایل به ترویج منافع خود با توجه به اولویتهای شخصی خود و مشارکت در فعالیتهای تجربی با گردشگران هستند، اگرچه این موضوع در مالکان اقامتگاههای خانگی، بیشتر منعکس شده است. من یک دوره را برای یادگیری مراسم چای، آرایش گل و نواختن زیتر طی کردم، بنابراین میتوانم تعامل بهتری را با مهمانان خود برقرار سازم” (۸، اقامتگاه خانگی). از نظر اهداف کارآفرینی، اغلب کارآفرینان اهداف کوچک خود را تعیین میکنند و تا حدودی به ارزش شخصی کوتاهمدت دست یافتهاند. متعاقباً، آنها قصد دارند مقیاس کارآفرینی خود را گسترش دهند، درآمد کسب و کار خود را به شیوهای پایدار افزایش دهند و به اهداف کارآفرینی بلند مدت خود دست یابند. هر چند، تحقق ایدهها و ارزشهای شخصی یک فرآیند طولانی مدت و مداوم محسوب میشود. کارآفرینان برای غلبه بر فقر خود-ارزشی، باید به طور مداوم در پی اکتشاف و نوآوری باشند.
بحث
کاهش فقر انسانی و کاهش فقر درآمدی
براساس یافتهها، زنان کارآفرین روستایی که در سنین جوانی و میانسالی بودند، با آموزش متوسطه به نیروی اصلی کارآفرینی در زمینه گردشگری تبدیل شدند و به توانایی نوآوری و کارآفرینی دست یافتند. این مطالعه نشان میدهد که کارآفرینی گردشگری روستایی به سرمایه گذاری قابل توجهی نیاز دارد؛ بنابراین، کارآفرینان رای کسب و کار خود، مبالغی را از خانواده، دوستان و بستگان قرض گرفتهاند. درآمد آنها به واسطه فعالیتهای کسب و کار گردشگری، به تدریج افزایش یافته است و در نتیجه، به کاهش نسبی فقر منجر شده است. کارآفرینان علاوه بر حفظ یک زندگی اولیه، ابتکار عمل را برای سفر و یادگیری، مشارکت در فعالیتهای اجتماعی، سرگرمی و بهبود کیفیت زندگی خود نشان دادهاند. این مطالعه که در مورد تلاش زنان کارآفرین در جنوب چین برای کاهش فقر انسانی است، نتایج مختلفی را در مقایسه با مطالعات قبلی ارائه کرد که در شمال چین انجام شده بود، زیرا براساس یافتهها، زنان در شمال تنها بر افزایش درآمد خود و بهبود وضعیت زندگی فعلی خود متمرکز بودند.
افزایش درآمد در کوتاهمدت، فقر درآمدی را کاهش میدهد که کارآفرینان را تشویق میکند تا سلامت، شرایط زندگی و دانش خود را بهبود ببخشند و سرعت کاهش فقر انسانی را افزایش دهند. با این وجود، در بلند مدت، تحقق کاهش فقر انسانی برای کارآفرینی گردشگری زنان مفید خواهد بود و دارای ارزش قابلتوجهی برای افزایش درآمد اقتصادی، محدودسازی شکاف فقر نسبی بین زنان و مردان و تحقق کامل کاهش فقر درآمدی است. سن (2013) گزارش داد که فقر باید به عنوان سلب قابلیتهای اصلی به جای درآمد پایین در نظر گرفته شود. فقر انسانی نوعی فقر ناشی از فقدان توانایی است و توجه به فقر انسانی بجای فقر درآمدی به تنهایی امر بسیار مهمی است. با این وجود، این موضوع در مطالعات قبلی به اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفته است و باید ارتباط بین کاهش فقر انسانی و کاهش فقر درآمدی بیشتر بررسی شود.
کاهش فقر انسانی و کارآفرینی انبوه
ادغام صنایع اولیه، ثانویه و ثروتمند درگیر در کارآفرینی گردشگری زنان روستایی، موجب تنوع توابع ارزش تولید، زندگی، محیط زیست، آموزش و پرورش، فرهنگ و ویژگیهای دیگر میشود. در این تحقیق توانایی زنان روستایی در کاهش گسترده فقر انسانی از طریق کارآفرینی گردشگری مشخص شد. در حال حاضر، زنان روستایی، کارگران مهاجر روستایی و دانشجویان تحت افزایش کارآفرینی و نوآوری جمعی بر توانایی و تجربه خود متکی بوده و از خرد و خلاقیت خود برای انجام کارآفرینی استفاده میکنند. این امر، یک راه موثر برای فرار از فقر در چین را نشان میدهد. با این وجود، تمرکز فعالیتهای کارآفرینی عمدتا بر کارآفرینی اقتصادی برای افزایش درآمد کارآفرینان، کیفیت فرهنگی و محیط زندگی آنها قابل توجه است، اما این امر ممکن است به گسترش شکاف میان کارآفرینان و سایر افراد فقیر و در نتیجه به مشکلات جدی اجتماعی منجر شود. بنابراین، هنگامیکه کارآفرینان از کارآفرینی اقتصادی حمایت میکنند، کارآفرینی انبوه باید کارآفرینان را به مشارکت فعالانه در کارآفرینی اجتماعی تشویق نماید (فئو، سی، و چن، 2017). این امر فقرا را قادر میسازد تا بر فقر انسانی غلبه کنند، در حالی که به نوبه خود برای مبارزه با فقر به دیگران کمک میکنند و کاهش فقر را در سراسر جامعه گسترش دهند.
نتیجهگیری
این مطالعه شامل تحقیق کیفی کارآفرینی گردشگری زنان روستایی است. یافتههای این تحقیق عمدتا منطبق بر تحقیقات قبلی درمورد مفاهیم و خصوصیات فقر انسانی (دانگ و یان، 2010؛ یائو وبان، 2016؛ یائو و همکاران، 2012) است. با این وجود، یافتههای ما نشان میدهد که کاهش فقر در جامعه نه تنها دارای چندین شاخص کمّی است، بلکه به کارآفرینانی نیز نیاز دارد که با انجام یک سری اقدامات، فرم عمیق تر و گسترده تری از کاهش فقر را درک کنند. این مطالعه، بینش جدیدی را در مورد وضعیت تحقیق و موضوعات مربوط به کاهش فقر انسان ارائه می کند. با انجام تحلیل موضوعی، پنج بُعد از کاهش فقر انسانی از طریق کارآفرینی گردشگری زنان روستایی شناسایی شدند: کاهش فقر سلامت جسمی و روانی، کاهش فقر سواد فرهنگی، مشارکت در کاهش فقر امور عمومی، کاهش فقر محیطی و کاهش فقر خود ارزشی.
نظریه رفتار برنامه ریزی شده (آجزن، 1991) رفتارهای فردی را با توجه به چهار بُعد توضیح میدهد: نگرش، هنجارهای ذهنی، کنترل رفتاری درک شده و قصد. قابل درک است که خط مشی زنان روستایی برای کاهش فقر، نتیجه ایی از ترکیب عواملی مانند نگرش شخصی نسبت به کاهش فقر، درک شخصی از حمایت اجتماعی برای کاهش فقر کارآفرینی؛ قضاوت شخصی از تجربه شخصی و دانش برای کاهش فقر؛ و نیت شخصی برای کاهش فقر است. با توجه به اختلاف بین عوامل فوق، میزان کاهش فقر انسانی کارآفرینان متفاوت است. کارآفرینان بر اساس اهداف کارآفرینی خود، خدمات مشتری را به عنوان مبنای کسب و کار خود در نظر میگیرند و تلاش میکنند تا بر فقر انسانی از منظر سلامت جسمی و روانی، سواد فرهنگی، مشارکت در امور عمومی، محیط زندگی و خود-ارزشی غلبه کنند.
این مطالعه همچنین دارای مفاهیم عملی است. غلبه بر فقر انسانی یک کار طولانی و دشوار است و به تلاشهای مشترک احزاب مختلف نیاز دارد. کارآفرینی گردشگری زنان یک حرفه شخصی است که کارآفرینان از ابتکار و خلاقیت خود برای کاهش فقر درآمد و فقر انسانی استفاده میکنند. اگرچه خلاقیت زنان نقش مهمی در کاهش فقر انسانی ایفا میکند، منابع و تواناییهای کارآفرینی افراد محدود هستند و پایداری آنها بدون حمایت و هدایت دولتها و سایر نیروهای اجتماعی امکانپذیر نیست. علاوه بر این، کاهش فقر انسانی از طریق کارآفرینی روستایی یک علت اجتماعی است که مستلزم برطرف سازی نیازهای فقرا و ترقی پیشرفت اقتصادی و اجتماعی روستایی است. بنابراین، این امر به پشتیبانی و ورودی ادارات دولتی نیاز دارد (ژو و وانگ، 2017-ب).
از دیدگاه فردی، سلامت جسمی و روانی در ارتقاء رشد کلی فردی بسیار مهم است. با سرعت شتاب گرفته کارآفرینی و رقابت شدید کارآفرینی، کارآفرینان زن نمیتوانند سلامت خود را نادیده بگیرند، بلکه باید آن را به عنوان مثال، با شرکت در فعالیتهای اجتماعی و باشگاههای ورزشی افزایش دهند و از طریق رفتارهای خود، سلامت افراد اطرافشان را ارتقا دهند که به بهبود سلامت کل جامعه روستایی منجر میشود. دوم اینکه کارآفرینان باید توانایی خود را برای خودآموزی تقویت نموده و آن را با یادگیری از دیگران ترکیب کنند تا سواد فرهنگی خود را بهبود بخشند. زنان روستایی باید به طور فعال یاد بگیرند و کشف کنند، توانایی پیشرفت خود را افزایش دهند و با کارآفرینان باتجربه ارتباط برقرار کنند تا ایدههای سایرین را جذب کرده و تجربه مدیریتشان را افزایش دهند. سوم اینکه زنان کارآفرین باید آگاهی خود را نسبت به مشارکت اجتماعی افزایش دهند. سطح بالاتری از ائتلاف اجتماعی میتواند به واسطه ی شبکه اجتماعی خود، منابع و حمایتهای اخلاقی افراد را به دنبال داشته باشد که به تحقق انباشت سرمایه انسانی کمک میکنند (کوهن، 2004). کارآفرینان باید حقوق اجتماعی فردی خود را حفظ کنند، خود را در جامعه ادغام نموده و افقها را گسترش دهند. چهارم این که محیط زندگی خوب نشاندهنده یک تضمین خارجی از رشد و توسعه کارآفرینی است. کارآفرینان در عین حفظ محیط کار و محیط خانوادگی نیاز به ترویج هماهنگی بین فعالیتهای کارآفرینانه و محیط روستایی دارند. پنجم اینکه کارآفرینان زن باید فرصتهای کارآفرینی را تصاحب کنند، برنامههای توسعه بلند مدتی را تدوین کنند و به دنبال تحقق اهداف کارآفرینی و ایدهآلهای شخصی خود باشند.
در واقع، موقعیت زنان کارآفرین با توجه به کسب فرصت برای توسعه هنوز ضعیف است. هیچکس نباید از روابط اجتماعی محروم شود، زیرا انزوا میتواند منجر به سایر محرومیتها و محدودسازی فرصتهای زندگی منجر شود (سن، ۲۰۰۵). بنابراین از دیدگاه نیروهای اجتماعی، توانمندسازی کارآفرینان و ارائه مشارکت برابر و فرصتهای توسعه برای حل مشکل فقر انسانی ضروری هستند. مخصوصا، در ابتدا، دولت به افزایش بازاریابی و تبلیغات برای فعالیتهای کارآفرینی، ایجاد انگیزه برای ابتکارات کارآفرینی جهت مشارکت در کارآفرینی گردشگری، ایجاد سیستمهای متنوع اجتماعی و هدایت کارآفرینان برای ابراز نظرات و ایدههای خود به منظور ارتقای تواناییهای آنها نیاز دارد. در مرحله دوم، جوامع روستایی باید تعاونیها و سازمانهای دیگری را تاسیس نموده و کمک سازمانهای تعاونی روستایی به کارآفرینان برای گسترش حقوق و منافع خود را تضمین کنند. سوم، سازمانهای اجتماعی باید به روستاییان محلی آموزش دهند تا راهنمایی و کمک به کارآفرینان را تقویت کنند و بازدیدها و فعالیتهای تبلیغاتی را ترتیب دهند تا مسیرهای توسعه کارآفرینان را گسترش دهند.
این مطالعه از یک تحلیل موضوعی برای انجام تحقیقات اکتشافی استفاده کرد، اما شامل تحلیل کمّی درجه کاهش فقر نیست. در آینده، محققان باید دادههای آماری را در سطح ملی جمعآوری کنند و یک HPI جامعتر و چند سطحی برای اندازهگیری میزان کاهش فقر انسان طراحی کنند. این تحقیق همچنین ابعاد کلیدی فقر انسان را بررسی نموده و به نظر میرسد که بین این پنج بُعد، رابطه منطقی وجود دارد. با این وجود، مکانیزم تأثیرگذاری خاص و سلسله مراتب ابعاد کاهش فقر باید از طریق تحقیق کمّی در آینده مورد بررسی و تحقیق بیشتری قرار گیرد. در نهایت، کاهش فقر انسانی از طریق کارآفرینی گردشگری زنان روستایی به یک فرآیند بهبود مستمر نیاز دارد. در مطالعات بعدی باید روند تغییرات پویا در کاهش فقر انسانی از طریق کارآفرینی در طول زمان مورد تحلیل قرار گیرد و تلاش شود تا نظریه فقر انسانی بهتر درک گردد.